زمزمه ای شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
رفـتی و بــردی از دل قــرارم بـی تـو سـیــه شـده روزگــارم از چه در این لانه خـفتی از غمت با من نگـفتی ای پــرستــوی مـهـاجــر ترک ما را ازچه گفتی فاطمه جان فاطمه جـان ********************** ای قــوّت بــازوی مــرتــضــی ای تـــنـهـا آرزوی مــرتـضــی بی تو زهرا جان چگونـه مرتضی زنـده بمونه یا بـبـر با خـود عـلـی را یا بیا بَرگرد به خونه فاطمه جان فاطمه جـان ********************** کـرده پـیـرم داغ تــو ای جـوان فـاطـمه فـاطـمـه فـاطـمـه جـان کـی رود از پیش دیــده؟ آنچه را این دیـده؛ دیده یاس و آتش؛ درد و سینه غنچه ی از شاخه چیده فاطمه جان فاطمه جان ************************ خیز و بین بعد از تو یا فـاطمـه ذکر حـیــدر شـده ایـن زمـزمـه ای تـمـام هست و بـودم ای همه بود و نـبـودم جان به لـبـهـایـم رسیـده از غمت؛ یاس کبودم فاطمه جان فاطمه جان *************************** بعد از تو زنده ماندن چه سخت است قاتلت در ره دیدن چه سخت است طعنه هایش فـاطمه جان قـاتـلم گردیـده هر آن بین کـوچـه یا به مسجـد یا به پیش چشم طفلان فاطمه جان فاطمه جان ********************** گشته حسن گوشه گیر و محزون وای از حسینت گردیده دلخـون زینبت هـر شب شبـانـه پُـرسدم از تـو نـشانـه ای پدر مادر چرارفت؟ گیرد هر لحظه بهانه فاطمه جان فاطه جان
|